ارزوی من ماندن اوست ...
خدایا اگر ارزوی او رفتن من است ... ارزوی او را براورده کن ... من جز ارزوی او ارزویی ندارم ... !!!
*AsHeGhAnE-عاشقانه*...بزرگترین و برترین وبلاگ عشقولانه... |
ارزو ...
ارزوی من ماندن اوست ...
خدایا اگر ارزوی او رفتن من است ... ارزوی او را براورده کن ... من جز ارزوی او ارزویی ندارم ... !!! حال و روز این روز های قلب تنهام ...
چه سخت میگذرد این روزها ...
این روزها که قرار است از تو که همه رویا و عشقم بودی ... توی خیالم یه ادم معمولی بسازم ... چه قدر سخته که از این به بعد وقتی اسمت میاد ... باید خودم رو به بی تفاوتی بزنم ... تا همه فکر کنن فراموشت کردم ...!!! ولی فقط خدا می دونه هنوزم با شنیدن اسمت دلم میلرزه ... مگه میشه به این راحتی چند سال زندگی و کلی خاطره که داشتیم و نداشتیم رو فراموش کنم ؟! خدایا چی میشد ارزو های هیچ کسی تبدیل به ای کاش ها تو زندگیش نمیشد ؟! بعد تو قراره سهمم از زندگی هزار و یک ای کاش بشه ...!!! ولی اگه قیمت شادی تو حسرت قلب منه ... با اشتیاق هر چه تمام اشک می ریزم با دیدن خوش بودنت با دیگری !!! فقط قول بده همیشه بخندی و شاد باشی ... دیدن غمت داغون تر میکنه این دل تنهام رو ... !!! باور کن ... !!! خدا جونم به حرمت این قلب تنهام ... مواظب عشقم باشیا ... فقط به خودت میسپارمش ... !!! مراقب قلب مهربونش باش که یه وقت نشکنه !!!
[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, حال و روز این روز های قلب تنهام ,,, , ] [ 9:53 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ به سلامتی...
به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین
یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری
که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه
سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم
که باشی انگشت کوچیک یه عشق **دوستت دارم**
سختـــه اسمش رو از گوشیت پاک کنی
[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,**دوستت دارم**,, ] [ 9:48 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ **عشق پاک**
دارم فکر می کنمــــــــ ــــــ چقدر خوب می شـــــــــــــــــ ــــ ــــ ــــــد نزدیک صورتم نفس می کشــــــــــــ ــــــ ــــــــیدی می دانـــــــ ــــــ ـــــــــی؟? من رک تر از آنمــ ــــــ ــــ ــــ که نبوسمتــــــــــــــــــــ [ شنبه 25 آبان 1392برچسب:**عشق پاک**,**عشق پاک**,**عشق پاک****عشق پاک**,**عشق پاک**,**عشق پاک**,**عشق پاک**,**عشق پاک**,, ] [ 9:39 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ چقدر قلبت زیباست
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:چقدر قلبت زیباست,چقدر قلبت زیباست,چقدر قلبت زیباست,چقدر قلبت زیباست,چقدر قلبت زیباست,چقدر قلبت زیباست,, ] [ 7:44 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ من را ببین!!
من را ببین! نگاهم را بخوان... می دانم! به دلم افتاده... من را ، از هر طرف که بخوانی ام! من ، سالهاست دل بسته ام به طنابی، که هروز لباس عشق، نم چشمانش خیس میکند! و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهن می کند! به فال نیک گیرم... برایـم، به دروغ پایت را میکشی وسط ، تمام بازی های کودکانه... معـرکه میگیری و چه کودکـانه، هربار بیشتــر بـاور میکنـم ، لباسهای خیست را، من ته کوچه! در انتظارت نشسته ام! [ شنبه 25 آبان 1392برچسب:من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!,من را ببین!!, ] [ 7:42 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ خط سرنوشت
کاش می شد روی خط سرنوشت روزهای با تو بودن را نوشت.. سرنوشت , ننوشت گر نوشت , بد نوشت اما باور کن نمی توان سرنوشت خویش را از سر نوشت !
باز هنگام سحر قلمی از تکه زغالی مانده از آتش شبی سرد میلغزد بر روی تن سرد و بی روح ورق. و باز هم ردی از سوز دل بر روی خط های یخ زده کاغذ مینویسد. وباز قصه پر غصه تکرار .... روزی درختی بودم تنومند و زیبا ، قدی کشیده و شاخ و برگ تماشایی داشتم . عاشق شدم . . . !!!! عاشق صدای خوش هیزم شکن . . . !!! و تن خود را بی آلایش تقدیم بوسه های درد آور تبر او کردم و چه راحت شکستم ، بی صدا خورد شدم ، چه دیر فهمیدم بی رحم است دل سنگ هیزم شکن و سخت تر تبر او که سوزاند تنم را ، حالا دیگر زنده نبودم درخت نبودم ، در چشمان سرد او فقط هیزم بودم و بس سرنوشتم چه بود ؟ حالا که نه درخت بودم و نه سایه ای داشتم و نه ریشه ای نه برگی و نه مهمان ناخوانده ای که بر روی دستانم بنشیند و برای دل کوچکش آواز بخواند و بر خود بلرزد و با آهی سرد دوباره پر باز کند و به اوج برود و چه ناجوانمردانه تکه های خرد شده ام در شومینه رو به چشمانش آتش گرفت و او فقط لذت برد من در آتش میسوختم و او . . . و حالا زغالی بیش نیستم و خطی شدم بر خطوط یخ زده ورق تا شاید ماندگار باشم و همه بدانند روزی درختی بودم تنومند که عشق مرا به زغالی تبدیل کرد سیاه و دل سوخته . . .
غم تو
من دل به غم تو بسته دارم ای دوست درد تو به جان خسته دارم ای دوست گفتی که به دل شکستگان نزدیکم من نیز دلی شکسته دارم ای دوست
راه تو به هر قدم که پویند خوش است وصل تو به هر سبب که جویند خوش است روی تو به هر دیده که بینند نکوست نام تو به هر زبان که گویند خوش است
مجنون و پریشان تو ام دستم گیر چون دانی کز آن تو ام دستم گیر هر بی سر و پایی دستگیری دارد من بی سرو سامان تو ام دستم گیر
ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن و از هر دوجهانم بستان با هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا، دادا ورنه من و عشق هر چه بادا بادا
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جوینده عشق بی عدد خواهد بود فردا که قیامت آشکارا گردد هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود
ای روی تو مهر عالم آرای همه وصل تو شب و روز تمنای همه گر بادگران به زمنی وای به من گر با همه کس همچو منی وای همه اشنا های غریب
آشناهای غریب همیشه زیادند آشناهایی که میایند و میروند آشناهایی که برای ما آشنایند ولی ما برای آنها... نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشود که همه روزی آشنای غریب میشوند یکی هست ولی نیست یکی نیست ولی هست یکی میگوید هستم ولی نیست یکی میگوید نیستم ولی هست و در پایان همه بودنها و نبودنها تازه متوجه میشوی که: این است دردی که درمانش را نمیدانند و ما هم نمیدانیم که آن یکی که هست کیست و آن هیچکس کجاست کاش میشد یافت کاش میشد شکستنی نبود کاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودن خرد نشد..... [ شنبه 25 آبان 1392برچسب:اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,اشنا های غریب,, ] [ 7:37 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ شب مهتابی
"شب مهتابی"
در یک شب مهتابی با چشمانی پر از شبنم بر روی غبار جاده ها نوشتم"دوستت دارم" "تو خواب بودی" در خواب شیرین و حتی من آرزو کردم : ای کاش ... چشمان زیبای تو را میدیدم و تو دیدگان بی قرار مشتاق مرا...
گوش کن خدا
سلام مهربونم ،میدونم بنده خوبی نیستم،میدونم تنهام نذاشتی میدونم با وجود گناهایی که داشتم همیشه مراقبم بودی خدا جونم باز هم تنهام نذار،کنارم باش الان بیشتر از قبل ازت انتظار دارم،چون به غیر از خودم باید مراقب یکی دیگه هم باشی که ازم دوره ولی دلم باهاشه جونم به جونش بنده،بیشتر از خودم یا هر چیز و هر کس دیگه ای دوسش دارم یکی که به خاطر من غرورشو شکست و کاریو انجام داد که دوست نداشت،خدا جونم اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زنده بمونم حالا حکمت کاراتو میفهمم کسی که مال من بود و عاشقم برام فرستادی،قول میدم لیاقتشو داشته باشم عشقم دوست دارم خدا جون عاشقتم [ شنبه 25 آبان 1392برچسب:گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,گوش کن خدا,, ] [ 7:34 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ میرم
گاهی وقتا توی رابطه ها جمله زیبا
و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها عشق را چگونه می شود نوشت دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است [ شنبه 25 آبان 1392برچسب:جمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیباجمله زیبا,جمله زیباجمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیبا,جمله زیبا,, ] [ 7:19 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ |
|